گرافیک در فرهنگ معین:
(به معنای نمودار ترسیمی با خطوط واشکال).
در واژه نامه مصور هنرهای تجسمی در معنی Graphic Artsآمده:
(انواع نقاشی و کنده کاری وبرجسته کاری برروی فلز و چوب وسنگ ومانند آنها برای چاپ که امروزه شامل طرح و ترسیم پوستر و نمودارهای خطی. آرمهای تجاری وصنعتی. تصاویر ونقوش روی جلد کتاب ونشریات وعلایم اقتصادی و راهنمایی استفاده می شود.)
در فرهنگ اصطلاحات هنری:
(مترادف هنر ترسیمی . تصویرسازی. نمودار یا طرح همراه با موضوعات چاپی).
تعریف ریچارد هولیس در کتاب تاریخ طراحی گرافیک:
گرافیک یک زبان است. نوعی زبان است با دستور زبانی نا معین و الفبایی پیوسته در حال گردش .
قوانین نا مشخص گرافیک به آن معناست که فقط میتوان آن را مطالعه کرد نه آموخت.
تعریف گرافیک از نظر استاد ممیز:
خلاصه کردن یک عنصر تصویری تا جایی که پیام خود را از دست ندهد و قابل تکثیر باشد.
اما آنچه که امروزه برای تعریف کردن گرافیک به کار می برند:
گرافیک یعنی مهندسی تصویر یا نوشتار جهت ارتباط با مخاطبین برای رسیدن به هدفی واقعی وملموس .
گرافیک خود در خدمت تبلیغات است و هنرهای دیگر را به خدمت می گیرد تا آثاری را برای تکثیر خلق کند.
(به معنای نمودار ترسیمی با خطوط واشکال).
در واژه نامه مصور هنرهای تجسمی در معنی Graphic Artsآمده:
(انواع نقاشی و کنده کاری وبرجسته کاری برروی فلز و چوب وسنگ ومانند آنها برای چاپ که امروزه شامل طرح و ترسیم پوستر و نمودارهای خطی. آرمهای تجاری وصنعتی. تصاویر ونقوش روی جلد کتاب ونشریات وعلایم اقتصادی و راهنمایی استفاده می شود.)
در فرهنگ اصطلاحات هنری:
(مترادف هنر ترسیمی . تصویرسازی. نمودار یا طرح همراه با موضوعات چاپی).
تعریف ریچارد هولیس در کتاب تاریخ طراحی گرافیک:
گرافیک یک زبان است. نوعی زبان است با دستور زبانی نا معین و الفبایی پیوسته در حال گردش .
قوانین نا مشخص گرافیک به آن معناست که فقط میتوان آن را مطالعه کرد نه آموخت.
تعریف گرافیک از نظر استاد ممیز:
خلاصه کردن یک عنصر تصویری تا جایی که پیام خود را از دست ندهد و قابل تکثیر باشد.
اما آنچه که امروزه برای تعریف کردن گرافیک به کار می برند:
گرافیک یعنی مهندسی تصویر یا نوشتار جهت ارتباط با مخاطبین برای رسیدن به هدفی واقعی وملموس .
گرافیک خود در خدمت تبلیغات است و هنرهای دیگر را به خدمت می گیرد تا آثاری را برای تکثیر خلق کند.